۱۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۶

تا بوده ایم بی غم یازی نبوده ایم
بی درد و داغ لاله عذاری نبوده ایم

بی اعتبار عاشقی و لذت جنون
در هیچ کشوری و دیاری نبوده ایم

بودست کار ما همه عمر عاشقی
شکر خدا که بیهده کاری نبوده ایم

هرگز ز عمر ما نگذشته دمی که ما
خونین جگر ز دست نگاری نبوده ایم

هر جا که بوده ایم ز آزار گلرخان
بی گریه و ناله زاری نبوده ایم

جز کنج غم نبوده همیشه مقام ما
هرگز بفکر باغ و بهاری نبوده ایم

پیوسته غرقه ایم فضولی بکام دل
زین بحر هیچ گه بکناری نبوده ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.