هوش مصنوعی:
شاعر در این متن عاشقانه بیان میکند که معشوقهاش چنان جذاب و بینظیر است که هیچ چیز دیگری در جهان قابل مقایسه با او نیست. او احساس میکند که در حضور معشوق، خود را فراموش میکند و هیچ درد و رنجی را نمیبیند. شاعر تأکید میکند که تنها چیزی که در جهان میخواهد دیدن چهرهی معشوق است و هیچ ارتباطی با دیگران ندارد. همچنین، او از عدم وفا و مهر از سوی معشوق شکایت دارد و باور عامه دربارهی پریرویان را رد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانهی عمیق و انتزاعی است که درک آن برای مخاطبان کمسنوسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد دل و شکایت از معشوق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۳۰۲
از آن رو با تو من آیینه را همتا نمی بینم
که من هرگاه می بینم ترا خود را نمی بینم
چو ایی سوی من در هستیم زآن آتشی ور نه
چگونه درد دل گویم ترا تنها نمی بینم
چو مژگان می زنم در هر دمی صد خار را بر هم
درین گلشن چو رویت یک گل رعنا نمی بینم
مکن منع من از رویت که دارم چشم در عالم
متاعی دیدنی غیر از رخ زیبا نمی بینم
مرا قطع نظر از مردم عالم عجب نبود
چو با خود نسبتی این قوم را قطعا نمی بینم
وفا و مهر می باید که بیند عاشق از جانان
بلا اینست و غم این کز تو من اینها نمی بینم
پری را خلق می گویند چون جانان من اما
من این باور نمی دارم فضولی تا نمی بینم
که من هرگاه می بینم ترا خود را نمی بینم
چو ایی سوی من در هستیم زآن آتشی ور نه
چگونه درد دل گویم ترا تنها نمی بینم
چو مژگان می زنم در هر دمی صد خار را بر هم
درین گلشن چو رویت یک گل رعنا نمی بینم
مکن منع من از رویت که دارم چشم در عالم
متاعی دیدنی غیر از رخ زیبا نمی بینم
مرا قطع نظر از مردم عالم عجب نبود
چو با خود نسبتی این قوم را قطعا نمی بینم
وفا و مهر می باید که بیند عاشق از جانان
بلا اینست و غم این کز تو من اینها نمی بینم
پری را خلق می گویند چون جانان من اما
من این باور نمی دارم فضولی تا نمی بینم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.