هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و درد دل سخن می‌گوید. او از هوس‌هایش برای جلب توجه معشوق، رنج‌های عاشقانه و بی‌وفایی‌ها می‌نالد. همچنین، به نادیده گرفته شدن توسط معشوق و مشغولیت مردم به دنیا اشاره می‌کند. در نهایت، از نصیحت‌های ناخواسته دیگران و پوچی امیدهایش می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و تجربه نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات مانند اشاره به «قاتل» و «خون ریختن» ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۳۰۵

دارم هوس کز خون دل خاک درش را گل کنم
او را بهر رنگی که هست آگه ز حال دل کنم

خواهم ز خون من شود هر قطره جانی که من
یک یک دم خون ریختن پامال آن قاتل کنم

چون بهر صید آید برون خواهم شکار او شوم
خود را باو سازم فدا او را بخود مایل کنم

خوش آنکه چون آیی برون با نالهای زار خود
مشغول سازم خلق را وز دیدنت غافل کنم

با سایه گویم حال دل ناچار کز افغان من
منزل نمی سازد کسی جایی که من منزل کنم

گنج وفای گلرخان دارد طلسم نیستی
تا کی بامید وفا اندیشه باطل کنم

در عشق خوبان می کند ناصح فضولی منع من
جاهل تر از من نیست کس گر گوش بر جاهل کنم
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.