هوش مصنوعی: شاعر در این متن به توصیف عشق و اشتیاق خود به معشوق می‌پردازد. او از دیدن چهره و ابروی معشوق محروم مانده و این دوری باعث حسرت و اندوهش شده است. شاعر از نقش معشوق بر سینه‌اش پیش از آفرینش سخن می‌گوید و از گردش روزگار و درد فراق شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۰۷

نیست در آیینه عکس آن صنم
مریمی دارد مسیحی در شکم

دولت پابوس او دستم نداد
گر چه این حسرت قدم را کرد خم

چون رخ و ابروی او کم دیده ایم
چشمه خورشید و ماه نو بهم

بود نقش قامتش بر سینه ام
پیشتر از خلقت لوح و قلم

چون نباشد تازه ریحان خطش
می کشد از چشمه خورشید نم

شد کهن ایوان گردون را بنا
چون نریزد بر سر ما گرد غم

روزگاری شد فضولی خون دل
می خورد بر یاد آن لب دم بدم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.