هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و اندوه درونی خود سخن می‌گوید، از عشق نافرجام و رنج‌های عاطفی شکایت دارد و احساس تنهایی و اسارت در غم را بیان می‌کند. او از جفای معشوق و طعن رقیبان نیز گله می‌کند، اما در نهایت تسلیم سرنوشت است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نسبتاً بالایی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۰۹

در دل زار غمی ز آن لب می گون دارم
چه کنم آه چه سازم دل پرخون دارم

بر من ای شمع مزن خنده که سرمایه عشق
گر سرشکست و فغان من ز تو افزون دارم

من اسیر غم دل ماندم و مجنون فرسود
تاب من بر غم دل بیش ز مجنون دارم

سوختم قطره آبی نزدم بر آتش
گر چه از اشک وطن در دل جیحون دارم

حال بودست مرا بد همه وقت ولی
هرگز این حال نبودست که اکنون دارم

گه ز درد تو کنم ناله گه از طعن رقیب
وه که اندوه درون و غم بیرون دارم

گر چه آن ماه جفا کرد فضولی بر من
من ندارم گله از ماه ز گردون دارم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.