۱۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱۱

باز در دل ز غم عشق ملالی دارم
چه دهم شرح چه گویم که چه حالی دارم

فکرم اینست که یابم ز بلای تو نجات
الله الله چه بلا فکر محالی دارم

نشأه ساغر وساقی اثر قدرت کیست
ز تو ای زاهد افسرده سؤالی دارم

منزلم کوی تو بس حاصلم اندوه و غمت
من تفاخر نه به ملکی نه به مالی دارم

چون نخندند به دیوانگیم اهل خرد
خسم از آتشی امید وصالی دارم

هست از تیر توام آرزوی پیکانی
طمع میوه از طرفه نهالی دارم

نیست در عشق فضولی روشم بر یک حال
هر زمان فکری و هر لحظه خیالی دارم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.