هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و عشق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که در دلش ملالی از عشق دارد. او به دنبال نجات از بلای عشق است اما این فکر را محال می‌داند. شاعر از ساغر و ساقی می‌پرسد که اثر قدرت کیست و از زاهد افسرده سوالی دارد. منزل او کوی معشوق است و حاصلش اندوه و غم. او به مال و ملک تفاخر نمی‌کند و از دیوانگی‌اش می‌گوید که اهل خرد به آن نمی‌خندند. شاعر آرزوی پیکان تیر معشوق را دارد و طمع میوه از نهالی تازه. او در عشق فضولی نمی‌کند و هر لحظه فکر و خیالی جدید دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

شمارهٔ ۳۱۱

باز در دل ز غم عشق ملالی دارم
چه دهم شرح چه گویم که چه حالی دارم

فکرم اینست که یابم ز بلای تو نجات
الله الله چه بلا فکر محالی دارم

نشأه ساغر وساقی اثر قدرت کیست
ز تو ای زاهد افسرده سؤالی دارم

منزلم کوی تو بس حاصلم اندوه و غمت
من تفاخر نه به ملکی نه به مالی دارم

چون نخندند به دیوانگیم اهل خرد
خسم از آتشی امید وصالی دارم

هست از تیر توام آرزوی پیکانی
طمع میوه از طرفه نهالی دارم

نیست در عشق فضولی روشم بر یک حال
هر زمان فکری و هر لحظه خیالی دارم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.