هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌ها و غم‌های عشق نافرجام خود می‌گوید. او با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، درد دوری از معشوق و تنهایی خود را بیان می‌کند. اشک‌های گلگون و رخ زردش نشان‌دهنده‌ی عشق بی‌پاسخ است و از معشوق می‌خواهد که او را خوار نشمارد. شاعر خود را مانند گلی در چمن می‌داند که گاه سرخ و گاه زرد می‌شود. او از قدرت جسمانی‌اش کاسته شده و احساس می‌کند که حتی از کوهکن نیز گم‌گشته‌تر و رسواتر است. در نهایت، شاعر از این که غم دلش را با دیگران در میان گذاشته و رسوا شده است، اظهار پشیمانی می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سال دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً از سن 16 سالگی به بعد در افراد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۳۱۵

گشت صد پاره بشمشیر جفای تو تنم
گل صد برگ بهار غم عشق تو منم

اشک گلگون و رخ زرد مرا خوار مبین
که اگر سرخ اگر زرد گل این چمنم

با دل خون شده دم می زنم از لطف لبت
می شود حال دلم فهم ز رنگ سخنم

دور از آن زلف و قد و چهره مخوان سوی چمن
باغبان نیست سر سنبل و سرو و سمنم

بعد ازین در ره عشق تو من و تنهایی
قدرت سایه کشیدن چو ندارد بدنم

کوهکن را اثری هست مرا نیست نشان
وه که رسواتر و گم گشته تر از کوهکنم

می نهفتم چو فضولی غم دل وه کآخر
کرد رسوای تو افسانه هر انجمنم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.