هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌باختگی سخن می‌گوید و از نگاه معشوق، شب‌های بی‌قراری و اشتیاق خود می‌نالد. او از ناز معشوق و خاکساری خود در راه او یاد می‌کند و عشق را با شکوه و آه ثابت می‌کند. همچنین، از خیال معشوق و شب‌های بزم با یاد او سخن می‌گوید و در پایان، از گناه و خطای خود در دل‌باختگی به خط و زلف یار می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و شناخت ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند خاکساری در عشق یا گناه در دل‌باختگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۲۹

چرا نگاه بدور رخت بماه کنم
که چون نگاه کنی بر زمین نگاه کنم

جدا ز شمع جمال تو تا بکی شبها
چراغ خلوت خود را ز برق آه کنم

ز ناز بر سر من پا نمی نهی تو اگر
هزار بار سر خویش خاک راه کنم

باشک و آه کنم عشق را بخود ثابت
چه لایق است که دعوای بی گواه کنم

خوش آن شبی که دهم ساز بزمگاه سرور
خیال روی ترا شمع بزمگاه کنم

بهر گناه قصاصم اگر تو خواهی کرد
نه عاقلم عملی کز بجز گناه کنم

فضولی از خط و زلف بتان گرفت دلم
بسهو نامه خود تا بکی سیاه کنم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.