هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد و رنج عشق و بی‌وفایی معشوق می‌نالد. او از غم و گرفتاری در دام عشق، جور و جفای مردم، آزار رقیبان و کم‌آزاری خود سخن می‌گوید. با وجود همه این رنج‌ها، همچنان وفادار مانده و دل به غم عشق سپرده است. او از بی‌توجهی معشوق و خواری خود در راه عشق شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده مانند رنج عشق، جفا و وفاداری است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین ممکن است برخی مفاهیم برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۳۳۴

چشمی بگشا سوی من و زاری من بین
در دام غم عشق گرفتاری من بین

از جور و جفا مردم و آهی نکشیدم
آزار رقیبان و کم آزاری من بین

کردم ز رخت منع دل و مردم دیده
با سوخته چند ستمکاری من بین

صد جور کشیدم ز بتان ترک نکردم
با اهل جفا رسم وفاداری من بین

من مهر نمودم همه دم ماه و شان جور
اغیاری این طائفه و یاری من بین

کس را نظری بر من افتاده نیفتد
در رهگذر عشق بتان خواری من بین

دل را بسپردم بغم عشق فضولی
با دشمن خود یاری و غمخواری من بین
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.