هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و وفاداری خود سخن می‌گوید، اما از بی‌توجهی معشوق شکایت دارد. او با وجود رنج‌های فراوان، هنوز امیدوار است و عشق را راه نجات خود می‌داند. همچنین، از خواری و فراقی که در راه عشق متحمل شده، گله می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و فراق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۴۶

اگر چه نیست ترحم ترا بزاری من
نمی شود ز تو قطع امیدواری من

بجور کشت مرا در وفای تو اغیار
ترا چه شد که نکردی بلطف یاری من

شدم فتاده تر از خاک ره نکرد کسی
بخاک پای تو اظهار خاکساری من

ز جست و جوی تو یک دم قرار نیست مرا
قرار یافت بدور تو بی قراری من

فتاده ام برهت سوی من فکن نظری
کجا رسید ببین در ره تو خواری من

مرا ز آتش دوزخ چه باک روز جزا
طریق عشق تو بس راه رستگاری من

غم فراق فضولی مرا رساند بجان
اجل کجاست که آید بغمگساری من
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.