هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر درد و رنج عشق نافرجام است. شاعر از عشقی عمیق و سوزان سخن می‌گوید که از جانش جدا نمی‌شود. او با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی مانند دانه اشک به خوناب جگر، لعل بی‌نظیر، سرو بلندقامت و گل‌های پژمرده، عمق عشق و اندوه خود را به تصویر می‌کشد. همچنین، شاعر از ناتوانی در بیان کامل احساسات و رنج‌های خود می‌گوید و اشاره می‌کند که ترک این عشق نیز غیرممکن است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر مانند 'دانه اشکم به خوناب جگر پرورده است' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۴۸

تا بدرد عشق جان از تن نمی آید برون
درد عشق او ز جان من نمی آید برون

دانه اشکم بخوناب جگر پرورده است
اینچنین لعلی ز هر معدن نمی آید برون

نخل قدت را طراوت از ریاض جنت است
اینچنین سروی ز هر گلشن نمی آید برون

گر بگلزاری در آیی تیغ بر کف ز انفعال
گل نمی روید دگر سوسن نمی آید برون

با تبسم می کشم گفتی مرا هر دم ز غم
چون نمیرم زین ادا کشتن نمی آید برون

لب ز شرح سوز دل بستیم و جای حیرت است
سوخت خانه دودی از روزن نمی آید برون

گر فضولی ترک عشق دوست گیرد دور نیست
چون کند از عهده دشمن نمی آید برون
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.