هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از دل‌سوختگی، بی‌قراری، و دوری از معشوق شکایت دارد و بیان می‌کند که با وجود تمام دردها، از عشق خود پشیمان نیست. همچنین، او از بی‌عدالتی‌ها و مخالفت‌های جهان شکایت دارد، اما این مشکلات او را نمی‌ترساند. شاعر از رقیبان و آفتاب‌سوختگی‌های عشق نیز یاد می‌کند و در نهایت، از تنهایی و دوری از دیگران می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و تنهایی نیاز به بلوغ ذهنی دارد تا به درستی درک شود.

شمارهٔ ۳۵۵

چو شمع ز آتش دل اضطراب دارم من
دل پر آتش چشم و پر آب دارم من

ره نظاره ز غیر تو بسته ام شب هجر
مکن خیال که در دیده خواب دارم من

شهید ساخت مرا جور بی حساب بتان
چه غم ز پرسش روز حساب دارم من

فلک بدور مخالف مرا نترساند
مشوشم چه غم از انقلاب دارم من

ز سایه در پی آن مه رقیب می فکند
هزار داغ بدل ز آفتاب دارم من

چه گونه چاک کنم سینه پیش بی دردان
بتی ز چشم بدان در نقاب دارم من

فضولی از الم بی کسی نخواهم رست
چنین که از همه کس اجتناب دارم من
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.