هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد و رنج عشق و دوری از معشوق میگوید. او از سوختن در آتش حیرت، رنجش دلبر، و ناتوانی در رسیدن به معشوق سخن میگوید. همچنین، از بیکسی و تنها بودن در برابر معشوق و التماس برای رحمت او یاد میکند. شعر پر از تصاویر احساسی و دردناک است که نشاندهنده عمق عشق و اندوه شاعر است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند درد، رنج، و هلاکت ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۳۵۶
حباب نیست ز خون گرد دیده تر من
هوای غیر تو بیرون شده است از سر من
بسوخت آتش حیرت مرا نمی دانم
چه کرده ام ز چه رنجیده است دلبر من
بپای بوس توام ره بهیچ صورت نیست
مگر کشند بخاک ره تو پیکر من
کسی برابری من کجا تواند کرد
کنون که نیست کسی جز تو در برابر من
شدم هلاک ز درد و غم تو رحمی کن
بجان غمزده و چشم درد پرور من
بدور خط تو مشکل توانم آسودن
چنین که هر سر مو گشته خار بستر من
رقیب چند کنی منع او ز آزارم
مگو که قطع شود روزی مقرر من
حریف بزم غمم خون دل بس است میم
شراب وصل فضولی کجاست در خور من
هوای غیر تو بیرون شده است از سر من
بسوخت آتش حیرت مرا نمی دانم
چه کرده ام ز چه رنجیده است دلبر من
بپای بوس توام ره بهیچ صورت نیست
مگر کشند بخاک ره تو پیکر من
کسی برابری من کجا تواند کرد
کنون که نیست کسی جز تو در برابر من
شدم هلاک ز درد و غم تو رحمی کن
بجان غمزده و چشم درد پرور من
بدور خط تو مشکل توانم آسودن
چنین که هر سر مو گشته خار بستر من
رقیب چند کنی منع او ز آزارم
مگو که قطع شود روزی مقرر من
حریف بزم غمم خون دل بس است میم
شراب وصل فضولی کجاست در خور من
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.