هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد دوری و عشق ناکام می‌گوید. او از ضعف و ناتوانی خود در فراق یار سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که تنها کسانی که خود درد عشق را چشیده‌اند، می‌توانند سوز پنهان او را درک کنند. شاعر از ناله‌هایش شهرت یافته و آرزو می‌کند که حتی دیداری از دور نیز میسر شود. در پایان، از جور و بیتوجهی معشوق شکایت می‌کند و خود را تنها گرفتار او در عالم می‌داند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و درد فراق است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۸۱

نچندانم ضعیف از دوری خورشید رخساری
که تاب آرم گر افتد سایه بر من ز دیواری

فکنده در گمان ضعف تنم باریک بینان را
که در پیراهنم شخصیست یا از پیرهن تاری

خبر از سوز پنهانم کسی دارد که همچون من
بود در سینه اش داغی ز درد لاله رخساری

من و وصل تو این طالع کجا دارم زهی دولت
میسر گر شود گاهی مرا از دور دیداری

چنان در ناله کردن شهرتی دارم که اهل درد
ز من گویند از هر جا برآید ناله زاری

تو جز بر من نکردی جور من مردم ازین شادی
که در عالم نخواهی داشتن جز من گرفتاری

چه می پرسی فضولی کیست در راه وفا آخر
پریشان گشته سودایی رسوای بازاری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.