هوش مصنوعی: این شعر از عشق و درد ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از جدایی و بی‌تفاوتی معشوق شکایت دارد و از خدا می‌خواهد که غم عشق را به دل او بیندازد. او از تنهایی و نبود همدمی در غم خود می‌نالد و از ملامت‌های دیگران رنج می‌برد. شعر به زیبایی احساسات عمیق و دردناک عشق یکطرفه را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی مانند عشق یکطرفه، درد جدایی، و اندوه است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۳۸۸

یارب آن بی درد را در دل ز عشق افکن غمی
چند ما در عالمی باشیم و او در عالمی

پیش آن خورشید مشکل گر شود روشن غمم
زآن که جر سایه بشرح غم ندارم همدمی

آفتاب عارضت بنما که نگذرد اثر
گر ز آب زندگی در خاک ما باشد نمی

زاهدا می ده که پند ناصحم مجروح کرد
خواهدم کشت این جراحت گر نباشد مرهمی

راستان را نیست جا در خانه پست فلک
هست زین غم گر نهال قد ما دارد خمی

جمع گشته گرد من سنگ ملامت کوه کوه
خانه رسواییم دارد بنای محکمی

غیر آه آتشین و قطره خوناب اشک
در غم عشقت نمی خواهد فضولی محرمی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.