هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق ناکام و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از دوری معشوق، نومیدی، و آه‌های بی‌ثمر خود می‌نالد و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند. همچنین، شاعر به جور و ستم معشوق اشاره کرده و هشدار می‌دهد که آهش می‌تواند تأثیرگذار باشد. در پایان، او به بی‌ثمر بودن تلاش‌هایش در عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌های عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۹۷

در کبودی فلک چون مه من نیست مهی
بر سر هیچ مهی نیست هلال سیهی

روشن از آه نشد ظلمت نومیدی ما
وه که مردیم و نبردیم بوصل تو رهی

چو ربودی دل و دینم عوضی کن بوصال
بگدایی چه روا ظلم کند چون تو شهی

ای که داری گه و بی گاه نظرها برقیب
می توان جانب ما هم نگهی کرد گهی

هدف تیر تو گشتیم که از گوشه چشم
گاه گاهی کنی از دور سوی ما نگهی

جور کردی بمن ای ماه بترس از آهم
من نه آنم ز من آزرده شوی بی گنهی

مرد در سعی فضولی و بجایی نرسید
ز آن که دریای غم عشق ترا نیست تهی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.