هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌ها و سختی‌های زندگی شکایت می‌کند و از چرخ روزگار می‌پرسد که چرا او را در غم و اندوه فرو برده است. او از روزگار می‌خواهد که زمان پایان رنج‌هایش فرا رسد و اقبال به او روی آورد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۰۵

چند ای چرخ مرا زار و زبون می سازی
قدم از بار غم و غصه نگون می سازی

بیش ازین جلوه مده در نظرم دونان را
چند غمهای من از رشک فزون می سازی

وقت شد طوق غم از گردن من برداری
تا کیم بسته این دام جنون می سازی

وقت شد آب زنی آتش حرمان مرا
تا کیم سوخته سوز درون می سازی

وقت شد غنچه اقبال مرا بگشایی
چند از خون جگر غرقه خون می سازی

وقت شد رتبه اقبال مرا قدر دهی
چند پامال درین رتبه دون می سازی

الم واقعه قید فضولی صعب است
آفرین بر تو درین واقعه چون می سازی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.