هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و دل‌سوختگی خود سخن می‌گوید. او از معشوق خود گلایه می‌کند که با رفتارهایش دل او را سوزانده و کارش را به جان آورده است. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق نیز سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که معشوق با رفتارهایش او را آزار داده است. در نهایت، شاعر از تلاش‌های بی‌ثمر خود برای جلب توجه معشوق و ناکامی‌هایش در این راه ابراز ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عاطفی عمیق و پیچیده‌ای مانند عشق، دل‌سوختگی و ناکامی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری قدیمی ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۷۶۲

خطی از غالیه بر غالیه‌دان آوردی
دل این سوخته را کار به جان آوردی

نه که منشور نکویی تو بی طغرا بود
رفتی از غالیه طغرا و نشان آوردی

تا به ماهت نرسد چشم بد هیچ کسی
ماه را در زره مشک‌فشان آوردی

نیست از جانب من تا به تو یک موی میان
تو چرا بیهده از موی میان آوردی

هرکه او از سر کوی تو به مویی سر تافت
با سر موی خودش موی کشان آوردی

گفتم از لعل لبت یک شکر آرم بر زخم
گفت آری شدی و زخم زبان آوردی

خواست از لعل تو عطار به عمری شکری
جگرش خوردی و کارش به زیان آوردی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.