هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از درد عشق و دوری از معشوق سخن میگوید. او آرزو میکند که درد عشق درمانپذیر بود یا میتوانست از معشوق دوری کند. شاعر از آرزوی وصال و ناامیدی از تحقق آن میگوید و بیان میکند که اگر همه مانند معشوق بودند، جهان پر از درد و رنج میشد. او همچنین به عشق حلاج اشاره میکند و میگوید اگر همه مانند او عشق میورزیدند، جهان پر از رنج و مرگ میشد. در نهایت، شاعر از وعدههای معشوق و ناامیدی از تحقق آنها سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عشق، رنج و درد است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیم عرفانی مانند عشق حلاج نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.
غزل شمارهٔ ۷۶۷
ای کاش درد عشقت درمانپذیر بودی
یا از تو جان و دل را یکدم گزیر بودی
در آرزوی رویت چندین غمم نبودی
گر در همه جهانت مثل و نظیر بودی
میخواستم که جان را بر روی تو فشانم
ور بر فشاندمی جان چیزی حقیر بودی
عشقت مرا نکشتی گر یکدمی وصالت
یا پایمرد گشتی یا دستگیر بودی
کی پای دل به سختی در قیر باز ماندی
گر نی به گرد ماهت زلف چو قیر بودی
زان می که خورد حلاج گر هر کسی بخوردی
بر دار صد هزاران برنا و پیر بودی
گفتی که با تو روزی وصلی به هم برآرم
این وعده بس خوشستی گر دلپذیر بودی
گر شاد کردیی تو عطار را به وصلت
نه جان نژند گشتی نه دل اسیر بودی
یا از تو جان و دل را یکدم گزیر بودی
در آرزوی رویت چندین غمم نبودی
گر در همه جهانت مثل و نظیر بودی
میخواستم که جان را بر روی تو فشانم
ور بر فشاندمی جان چیزی حقیر بودی
عشقت مرا نکشتی گر یکدمی وصالت
یا پایمرد گشتی یا دستگیر بودی
کی پای دل به سختی در قیر باز ماندی
گر نی به گرد ماهت زلف چو قیر بودی
زان می که خورد حلاج گر هر کسی بخوردی
بر دار صد هزاران برنا و پیر بودی
گفتی که با تو روزی وصلی به هم برآرم
این وعده بس خوشستی گر دلپذیر بودی
گر شاد کردیی تو عطار را به وصلت
نه جان نژند گشتی نه دل اسیر بودی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.