هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای غنی، احساسات خود را نسبت به معشوق بیان میکند. او از زیباییهای معشوق مانند موی سنبلبسته، زلف مشکین و چهرهی ماهگونهاش سخن میگوید و از عشق و اشتیاق خود برای وصال او مینویسد. همچنین، شاعر از مفاهیمی مانند مستی، شراب و عشق الهی نیز بهره برده است.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی پیچیده، فهم آن را برای گروههای سنی پایینتر دشوار میکند.
شمارهٔ ۱۴
ای ز سنبل بسته مویت سایبان بر آفتاب
زلف مشکینت شب قدر است و رویت ماهتاب
مست آن چشم خوشم کز ناتوانی یک نفس
همچو بخت خفته ام سربر نمی آرد ز خواب
تا شد از شمع رخت پروانه جان باخبر
هست چون زلفت بر آتش رشته جانم به تاب
حور عین بنشیند از غیرت بر آتش چون سپند
در بهشت از چهره چون فردا براندازی نقاب
ز آرزوی وصل رویت هر شب ای مه تا سحر
جز خیالت چشم ما نقشی نمی بندد بر آب
نیست از مهر رخت خالی وجودم ذره ای
کی وجود ذره باشد بی وجود آفتاب
از رقیبان خطا بین رخ بپوش ای مه که شد
چهره پوشانیدن از چشم خطابینان صواب
ساقیا می ده که در دور لب میگون دوست
صد جهان تقوی نمی ارزد به یک جام شراب
جان بیمارم چو یاد آن لب میگون کند
ساغر چشمم لبالب گردد از لعل مذاب
باد اگر بویی به چین از نکهت زلفت برد
از حسد افتد در آتش همچو عنبر مشک ناب
دور جام می بگردان امشب ای ساقی که من
از می سودای چشمش سرخوشم مست و خراب
چون لب لعلت که بازار شکر بشکسته است
گوهر نظم نسیمی، قیمت در خوشاب
زلف مشکینت شب قدر است و رویت ماهتاب
مست آن چشم خوشم کز ناتوانی یک نفس
همچو بخت خفته ام سربر نمی آرد ز خواب
تا شد از شمع رخت پروانه جان باخبر
هست چون زلفت بر آتش رشته جانم به تاب
حور عین بنشیند از غیرت بر آتش چون سپند
در بهشت از چهره چون فردا براندازی نقاب
ز آرزوی وصل رویت هر شب ای مه تا سحر
جز خیالت چشم ما نقشی نمی بندد بر آب
نیست از مهر رخت خالی وجودم ذره ای
کی وجود ذره باشد بی وجود آفتاب
از رقیبان خطا بین رخ بپوش ای مه که شد
چهره پوشانیدن از چشم خطابینان صواب
ساقیا می ده که در دور لب میگون دوست
صد جهان تقوی نمی ارزد به یک جام شراب
جان بیمارم چو یاد آن لب میگون کند
ساغر چشمم لبالب گردد از لعل مذاب
باد اگر بویی به چین از نکهت زلفت برد
از حسد افتد در آتش همچو عنبر مشک ناب
دور جام می بگردان امشب ای ساقی که من
از می سودای چشمش سرخوشم مست و خراب
چون لب لعلت که بازار شکر بشکسته است
گوهر نظم نسیمی، قیمت در خوشاب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.