هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از گفتگوی خود با معشوقه‌اش می‌گوید که از او می‌پرسد چرا بدون او وقت می‌گذراند و با دیگران غم‌گساری می‌کند. معشوقه به او هشدار می‌دهد که اگر به این رفتار ادامه دهد، او را به خواری خواهد انداخت و تنها خواهد گذاشت. شاعر در پاسخ از معشوقه می‌خواهد که او را از این ننگ نجات دهد و به او کمک کند تا از این وضعیت رهایی یابد.
رده سنی: 16+ این شعر به دلیل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی، نیاز به درک و تجربه بیشتری از روابط عاطفی دارد که معمولاً برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از زبان و مفاهیم شعری ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۷۷۸

درآمد دوش دلدارم به یاری
مرا گفتا بگو تا در چه کاری

حرامت باد اگر بی ما زمانی
برآوردی دمی یا می برآری

چو با ما می‌توانی بود هر شب
روا نبود که بی ما شب گذاری

چو با ما غمگساری می‌توان کرد
چرا با دیگری غم می گساری

خوشی با دشمن ما در نشستی
نباشد این دلیل دوستداری

بدان می‌داریم کز عزت خویش
تو را در خاک اندازم به خواری

به تنهاییت بگذارم که تا تو
بمانی تا ابد در بیقراری

چو بشنیدم ز جانان این سخن‌ها
بدو گفتم که دست از جمله داری

ولیکن چون تو یار غمگنانی
مرا از ننگ من برهان به یاری

که گر عطار در هستی بماند
برو گریند عالمیان به زاری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.