هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق الهی و وصلت با معشوق ازلی سخن می‌گوید. شاعر از نور جمال معشوق، راحت روحانیان از دم روح او، و باده باقی که ساقی از آن می‌دهد، یاد می‌کند. همچنین، به میدان عشق و پردلی و یکدلی در این راه اشاره دارد و طالب حق را واصل ذات قدیم می‌خواند. در پایان، از رهایی از پندار و استراحت از فنا سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و واژگان ادبی بالا، مناسب مخاطبان با سطح درک و تجربه بیشتر است.

شمارهٔ ۶۹

سی و دو خط رخت گنج ترا افتتاح
ظلمت زلف تو شب، نور جمالت صباح

جان و جهان می دهم وصل ترا می خرم
بین که چه بیع و شری دید ضمیرم صلاح

راحت روحانیان از دم روح تو شد
یافت بقا آنکه یافت از در وصلت رواح

راح و رحیق غمت کرد جهان را غریق
بی خبران را نصیب نیست ازین روح و راح

باده باقی به ما، ساقی از آن خم بده
کز نم هر قطره اش پرشده جمله قداح

غازی میدان عشق پردل و یکدل بود
کز دل و جان بر میان بسته به مردی سلاح

پردلی و یکدلی در ره عشق آورد
زانکه نیابد وصال از سر لعب و مزاح

طالب حق کی شدی واصل ذات قدیم
گر نبدی در جهان حسن و جمالت ملاح

چونکه نسیمی رهید از سر پندار خویش
گشت بری، لاجرم، شد ز فنا استراح
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.