هوش مصنوعی: شاعر با درد و حسرت از معشوق خود خداحافظی می‌کند و با وجود دوری، دعای خیر برای او می‌گوید. او از جفاهای معشوق شکایت دارد اما همچنان امیدوار است که روزی دوباره او را ببیند. حتی پس از مرگ نیز آرزوی بوییدن زلف معشوق را دارد و از او می‌خواهد که اگر به یادش افتاد، نامه‌ای برایش بنویسد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند جفا، حسرت و مرگ وجود دارد که برای سنین پایین مناسب نیست.

شمارهٔ ۷۰

می روم با درد و حسرت از دیارت، خیر باد
دل به خدمت می گذارم یادگارت خیر باد

هر کجا باشم همی گویم دعای دولتت
از خدا صد آفرین بر روزگارت خیر باد

می روم با آب چشم و آتش دل بی خبر
از جفای ترک چشم پرخمارت خیر باد

گر دهد عمرم امان، رویت ببینم عاقبت
ور بمیرم در غریبی ز انتظارت خیر باد

گر نسیم چین زلفت بگذرد بر خاک من
زنده برخیزم به بوی مشکبارت خیر باد

گر ز من یاد آوری بنویس آخر رقعه ای
کای نسیمی بر کلام آبدارت خیر باد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.