هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام و درد فراق می‌گوید. شاعر از بی‌وفایی معشوق و رنج‌های عاشقی شکایت دارد، اما در پایان به فضل خداوند و رهایی از ریا امیدوار است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی عمیق و درد فراق است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین استفاده از اصطلاحات شعر کلاسیک ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۸۳

دلدار ما به عهد محبت وفا نکرد
دل برد و رفت و هیچ دگر یاد ما نکرد

می خواست تا که وعده بجای آورد ولی
طالع مخالف آمد و بختم رها نکرد

چشمش به تیر غمزه مرا زد بلی بلی
ترک است و هیچ یار من اصلش خطا نکرد

بوسی به جان ز لعل لبش خواستم نداد
آن دلبر این مبایعه با ما چرا نکرد

(با عاشقان یکدل و یکروی مهربان
جوری دگر نماند که آن بیوفا نکرد)

جان مرا که درد فراقش ز غم بسوخت
لعل لبش به شربت نوشین دوا نکرد

بنیاد جنگ و عربده با ما نهاد و رفت
وز راه صلح باز نیامد صفا نکرد

یارب ندانم آن بت نامهربان چرا
بیگانه گشت و یاد من آشنا نکرد

گفتم جفا و جور تو با من چراست؟ گفت:
با عاشقی که دید که دلبر جفا نکرد؟

از رویش آن که گفت بپوشان نظر مرا
بی دیده هیچ شرم ز روی خدا نکرد

شکر خدا که هست نسیمی ز فضل حق
رندی که عمر در سر زرق و ریا نکرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.