هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگینانه، درد دل شاعر را از فراق و رنج عشق بیان می‌کند. او از نگاه معشوق، طبیب ناتوان، و غم‌هایش می‌گوید و امید به گذر این دوران سخت دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و انتظار ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۸۲

کیست آن سرو که بر راه گذر می گذرد
نور چشم است که بر اهل نظر می گذرد

درد دل بین که طبیب از سر حسرت ما را
خسته، افتاده همی بیند و در می گذرد

غرق دریای سرشکم عجب این کز غم تو
تشنه جان می دهد و آب ز سر می گذرد

زیردستان جهان را ز زبردستی تو
حال چون کار جهان زیر و زبر می گذرد

وقت آمد اگر از بهر دل خسته ما
دل پاکت ز خطای همه درمی گذرد

من به مسکینی اگر جبه ز سر نفکندم
تیر آهم به سحرگه ز سپر می گذرد

رمقی بیش نمانده است ز بیمار غمت
قدمی رنجه کن ای دوست که درمی گذرد

(آب چشمم ز غمت دی به کمرگاه رسید
دوش، تا دوش شد، امروز ز سر می گذرد)

تا به ساحل رسد از بحر غمت کشتی صبر
روزگاری است که بر خون جگر می گذرد

خبر درد دل دوست که گوید بر فضل
جز نسیمی که به هنگام سحر می گذرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.