هوش مصنوعی: این متن عرفانی و عاشقانه، به بیان ارزش‌های معنوی و عشق حقیقی می‌پردازد. شاعر عارفان را ستایش می‌کند که به جای دنیای مادی، به دنبال عشق الهی و معنویت هستند. او از بی‌اعتباری دنیوی و ارزش والای عشق و وصال سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که اهل دل به دنبال لذت‌های مادی نیستند. همچنین، شاعر از صبر در برابر سختی‌ها و جفاها می‌گوید و عشق را تنها درمان دردهای روحی می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۱۱

عارفان از دو جهان صحبت جانان طلبند
تنگ چشمان گدا ملک سلیمان طلبند

اعتباری نکنند اهل دل آن طایفه را
که نه از بهر لقا روضه رضوان طلبند

بی لب و چشم و رخ و زلف تو ذوقی ندهد
که شراب و شکر و شمع شبستان طلبند

آرزومند تو از جان و دلند اهل نظر
لاجرم وصل دهانت به دل و جان طلبند

من گدای در ایشان که سلاطین جهان
همتی گر طلبند از در ایشان طلبند

گرچه در سفره شاهان بود انواع نعم
لقمه عافیت از خوان گدایان طلبند

صبر بر سرزنش خار جفا چون نکنند
بلبلانی که وصال گل خندان طلبند

خبر از لذت عشق تو ندارند آنان
که نسازند به درد تو و درمان طلبند

حاجت از چشم تو می خواهم و باشد مقبول
حاجتی کان ز چنین گوشه نشینان طلبند

شده ام بر سر کوی عدم آباد مقیم
گر نشانی ز من بی سر و سامان طلبند

چون نسیمی ز در یار طلب، حاجت خویش
کاهل دل حاجت خویش از در یزدان طلبند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.