هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به زیبایی‌های معشوق و تأثیر عمیق عشق بر روح و جان شاعر می‌پردازد. در آن از تشبیهات زیبا مانند زلف یار به چوگان و قامت او به سرو استفاده شده است. شاعر از فراق و اشک‌هایش سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که حتی پس از مرگ نیز بوی شراب لعل معشوق از خاک او برخیزد. همچنین، اشاره‌ای به عشق الهی و دل‌خستگی از دنیا در برابر عشق حقیقی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۱۹

چشمی که جز مطالعه روی او کند
آن به که بر جهان در منظر فرو کند

از زلفش آن دلی که زند دم، چگونه او
یاد آورد ز نافه و عنبر به بو کند

دولت در آن سر است که چوگان زلف یار
غلطان ز دوش آورد او را چو گو کند

در مهر روی او تن ما گر شود رمیم
اجزای ما هنوز تمنای او کند

طوفان نوح خیزد اگر سیل اشک ما
از ناودان دیده ما سر فرو کند

بوی شراب لعل تو آید ز خاک ما
روزی که کاسه گر ز گل ما سبو کند

سروی چو قامت تو نیابد جهان اگر
عمری دراز در سر این جست و جو کند

دانی که را به جان نبود میل دل به تو
بی روح صورتی که دل از سنگ و رو کند

باشد ملول خاطرش از شادی دو کون
دلخسته ای که با غم عشق تو خو کند

خواهد نسیمی از سر زلف تو دم زدن
چندان که عمر در سر این گفت وگو کند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.