هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی از عطار نیشابوری است که در آن شاعر از عشق و وابستگی عمیق خود به معشوق سخن می‌گوید. او معشوق را به عنوان جان و جهان خود توصیف می‌کند و از رنج عشق و دوری از معشوق می‌نالد. شاعر از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند و او را از خود برهاند. در نهایت، شاعر به فنا شدن در راه معشوق و رسیدن به او اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۷۹۹

ای در میان جانم وز جان من نهانی
از جان نهان چرایی چون در میان جانی

هرگز دلم نیارد یاد از جهان و از جان
زیرا که تو دلم را هم جان و هم جهانی

چون شمع در غم تو می‌سوزم و تو فارغ
در من نگه کن آخر ای جان و زندگانی

با چون تو کس چو من خس هرگز چه سنجد آخر
از هیچ هیچ ناید ای جمله تو، تو دانی

در خویش مانده‌ام من جان می‌دهم به خواهش
تا بو که یک زمانم از خود مرا ستانی

گفتی ز خود فنا شو تا محرم من آیی
بندی است سخت محکم این هم تو می‌توانی

عطار را ز عالم گم شد نشان به کلی
تا چند جویم آخر از بی نشان نشانی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.