هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق خود اشاره می‌کند و از عشق و شیفتگی خود نسبت به او سخن می‌گوید. شاعر از زیبایی چشم‌ها، موها و ابروهای معشوق تعریف می‌کند و بیان می‌کند که هیچ چیز در جهان به زیبایی او نیست. او همچنین از وفاداری و عشق بی‌حد خود به معشوق سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که همیشه در خدمت او باشد.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۸۰۰

ای روی تو فتنهٔ جهانی
مبهوت تو هر کجا که جانی

کرده سر زلف پر فریبت
از هر سر مویم امتحانی

در چشم زدی ز دست بر هم
چشمت به کرشمه‌ای جهانی

ابروی تو رستها چو تیراست
بر زه که کند چنان کمانی

طراری را طراوتی نیست
با طرهٔ چون تو دلستانی

ندهد مه و مهر نور هرگز
بی عارض چون تو مهربانی

در دل بردن به خوبی تو
هرگز ندهد کسی نشانی

خورشید رخ تو را کند ذکر
هر ذره اگر شود زبانی

تا من سگ تو شدم نماندست
از قالب من جز استخوانی

من خاک توام مرا چنین خوار
در خون مفکن به هر زمانی

در عشق تو چست‌تر ز عطار
مرغی نپرد ز آشیانی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.