هوش مصنوعی: این متن یک شعر ستایش‌آمیز و مدحی است که به شخصی با مقام صدارت (صدراعظم) تقدیم شده است. شاعر با استفاده از تصاویر و استعارات زیبا، فضایل، هوش، عدالت، و توانایی‌های فرد مورد نظر را می‌ستاید و تأکید می‌کند که او شایسته این مقام است. همچنین، شاعر به نقش الهی در موفقیت این فرد اشاره می‌کند و از او به عنوان شخصی یاد می‌کند که تحت تأثیر جاه‌طلبی‌های دنیوی قرار نمی‌گیرد.
رده سنی: 16+ این متن دارای زبان پیچیده و استعارات ادبی است که درک آن به دانش نسبتاً بالایی از ادبیات فارسی نیاز دارد. همچنین، مفاهیم سیاسی و عرفانی مطرح شده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۳۱

ای دوخته بر قد تو دیبای صدارت
طالع ز بنانت ید بیضای صدارت

با نقد شرف خواسته سرمایه دولت
با گنج هنر یافته کالای صدارت

عدل است خلیل تو در ایوان ریاست
عقل است دلیل تو به صحرای صدارت

عقلت نشود تیره ز جادوی زمانه
مغزت نشود خیره ز سودای صدارت

مغرور نگردی تو ز افسانه دیوان
مخمور نباشی تو ز صهبای صدارت

رای تو شهابی است به گردون سیاست
کلک تو نهنگی است بدریای صدارت

ای کور و کران مژده که روح القدس آمد
از معجزه لعل مسیحای صدارت

المنة لله که بیاراست شهنشه
توقیع کمال تو بطغرای صدارت

ای گشته ترا جفت بکابین عدالت
معشوق دلارام دلارای صدارت

در گوش تو شد قرطه زرین سعادت
همدوش تو شد شاهد زیبای صدارت

از شاخ تو سر زد گل بویای حقایق
در کاخ تو در شد بت رعنای صدارت

آنی که صدارت بتقاضای تو برخاست
طبع تو نکرده است تقاضای صدارت

تو پا بسر و چشم صدارت بنهادی
و اکفآء تو جان ریخته در پای صدارت

چون دست صدارت ز تو شد قدرت خود را
بنمای ز بازوی توانای صدارت

شاید که همی درنگری کار جهان را
با روشنی دیده بینای صدارت

شادا و خوشا خرم و خوبا که بتابید
در جام تو شد آب گوارای صدارت

طوبی و هنیئا و مریئا لک کامروز
در کام تو شد شهد مصفای صدارت

شیرین شودت کام که خالیگر گردون
آراسته خوان تو به حلوای صدارت

با این همه شیرینی و چربی عجبم زانک
گرمی نرسد بر تو ز صفرای صدارت

پر زهر بود ساغر جلاب وزارت
پر خار بود خوشه خرمای صدارت

اما تو بتدبیر بگیری رطب از خار
و افشانی پادزهر بمینای یصدارت

ای خواجه من آنم که نکردم بهمه عمر
کاری که پسندش نکند رای صدارت

گر درزی فکرم گه و بیگاه همیدوخت
دیبای سخن بر قد و بالای صدارت

از زحمت من خسته نگشتی دل دستور
وز پیکر من تنگ نشد جای صدارت

نه سفره صدرالوزرا مرتع من بود
نه شد شرف بنده یغمای صدارت

بودم به دبستان خود از کنگره چرخ
مانند عطارد به تماشای صدارت

نادیده قدم چرخ دو تا در بر آنکس
کاندر ز بر مسند یکتای صدارت

اما چو صدارت بتو شیدا شده امروز
من نیز شدم واله و شیدای صدارت

بی خدعه و اغراق به یک جو نستانم
حکمی که ندارد خط و امضای صدارت

بر نام همیون ترا خواهم ابدالدهر
در بام فلک خطبه ی غرای صدارت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۳۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰ - در میلاد حضرت مهدی موعود قائم آل محمدعج سروده است
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.