هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از ستم دشمنان و مفسدان شکایت می‌کند و به افتخارات نسبی و دانش خود اشاره می‌نماید. او از مقام و جایگاه خود به عنوان فردی از آل پیامبر دفاع می‌کند و از حاکم زمان می‌خواهد تا از او در برابر دشمنان حمایت کند. شاعر همچنین به آیات قرآنی مانند آیه تطهیر اشاره می‌کند تا بر شرافت خود تأکید نماید.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم پیچیده‌ای مانند شکایت از ستم، استفاده از اصطلاحات مذهبی و تاریخی، و اشاره به دشمنی‌های سیاسی است که درک آن‌ها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است حاوی لحن تند یا انتقادی باشد که برای سنین پایین مناسب نیست.

شمارهٔ ۸۲

به حق تاج فلک سای شاه مهر سریر
به جود حضرت اقدس به اقتدار وزیر

به لطف و مرحمت و جود خان حاکم راد
به بندگان سرایش که در زمانه امیر

که سوختم ز ستمهای دشمنان دغل
به جان رسیدم از سعی مفسدان شریر

دو دشمن است مرا و ایندو دانشست و نسب
که گشته یاس از ایشان مرا گریبان گیر

توئی چو چوپان ما همچو گله ایم تمام
سگ تو باشد یارو که هست کلب کبیر

کنون که گرگ ز بیم تو با غنم سازد
بیا برای خدا این سگ از میان برگیر

عجب سگی که به تزویر و روبهی خواهد
نژاد شیر خدا را همی کند نخجیر

منم ز آل پیمبر که حضرت متعال
به مدح ایشان فرمود آیه تطهیر

مقرری مرا می بری نمی ترسی
مقرریت ببرد خدا بدین تقصیر

اگر بدانش نازی نباشدت یک جو
خلاف منکه ثناخوانم اعشی است و جریر

اگر بمال پدر غره ای یهودان را
فزون تر است ز تو روز یورو اکسیر

وگر بنام پدر فخر میکنی مؤذن
مدیح جد مرا گوید از پی تکبیر

منم بصدق جگرگوشه رسول خدا
منم سلیل خداوندگار روز غدیر

منم ز آل پیمبر که حضرت متعال
به مدح ایشان فرمود آیه تطهیر

ز خان حاکم ار می نبودیم حرمت
در این شهور حرام برکشیدمی شمشیر

فروفکند میت از فراز مسند حکم
چنانکه حضرت پیغمبر از حرم تصویر

ازین خر خرف بی زبان گیج نفهم
خدا گواست که از عمر خویش گشتم سیر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.