هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق عمیق شاعر به معشوق است. شاعر معشوق را منشأ آرامش و گره‌گشای مشکلات خود می‌داند و با وجود بلایی که معشوق برایش به همراه دارد، عشقش را ابراز می‌کند. او همچنین از افرادی که به غلط معشوق را شایسته‌ی خود می‌دانند، انتقاد کرده و تأکید می‌کند که تنها او و معشوق برای یکدیگر آفریده شده‌اند. در پایان، شاعر آرزو می‌کند که اگر معشوق او را گدای خود بخواند، جاودانه پادشاه خواهد شد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۸۲۶

به سر زلف دلربای منی
به لب لعل جان‌فزای منی

گر ببندد فلک به صد گرهم
تو به مویی گره‌گشای منی

به بلای جهانت دارم دوست
گرچه تو از جهان بلای منی

هر کست از گزاف می گوید
که تویی کز جهان سزای منی

این همه ترهات می‌دانم
من برای تو تو برای منی

گر نمانم من ای صنم روزی
تو که جان منی بجای منی

جاودان پادشا شود عطار
گر تو گویی که تو گدای منی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.