هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به بیان مفاهیم اخلاقی، فلسفی و اجتماعی میپردازد. در آن، شاعر از اصالت و پاکی نژاد، تأثیر طبیعت بر رفتار انسان، و تفاوتهای ذاتی بین افراد سخن میگوید. همچنین، به موضوعاتی مانند عدالت، حقیقت، و قدرت اشاره میکند. در بخشهایی نیز به توصیف طبیعت و مقایسههای نمادین پرداخته شده است. در نهایت، شاعر به ستایش از یک شاهزاده (امامقلی) و آرزوی موفقیت و قدرت برای او میپردازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم پیچیدهی فلسفی و اجتماعی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و سیاسی ممکن است برای مخاطبان جوان نامفهوم یا کمجذاب باشد.
شمارهٔ ۱۲۵
ز اصل پاک و نژاد بلند و طبع نکو
بدی نزاید چونانکه نیکی از بدخو
هزار مرتبه گر قند را بجوشانی
لطیف گردد و افزون شود حلاوت او
ولی درخت مغیلان ترنجبین ندهد
گرش چشانی از کوثر آب در مینو
کراگهر نبود خاصیت نمی بخشد
گر آستینش آکنده سازی از لؤلو
نه ماهتاب کند رنگ هندوئی رومی
نه آفتاب کند شکل رومیئی هندو
اگر عجوزی چون شاهدان مشکین خط
بر وی غازه نهد یا که وسمه، بر ابرو
همی بگوید روی کژ و قد کوژش
کزین دو شاهد عادل طریق صدق مجو
وگر عروسی رعنا برای مصلحتی
پلاس پوشد و اندر زند نقاب به رو
بود دو شاهد دانای راستگو او را
نخست راستی قد، دویم خم گیسو
پس از شکستن دندان و رنجه کردن کام
شود هویدا کان نقل بود و این پینو
تن لطیف چه در خزچه در عبا چه گلیم
شراب ناب چه در بط چه در قدح چه سبو
من این مقدمه زان چیدمی که این سخنان
نمایم اثبات اندر گه جدل به عدو
که شاهزاده فرخ منش امامقلی
بسوی رستاق از شهر اگر نماید رو
عجب مدار که شاهین در آشیانه خویش
همی نگردد صیاد کبک یا تیهو
از آن بساحل دریا مکان گزیده که هیچ
نهنگ تر نکند کام خویش اندر جو
بلند مرتبه شهزاده که همت وی
ز ارتفاع بگردون همی زند پهلو
نشانده مهرش از آفتاب تکمه زر
از آن سپس که گریبان چرخ کرده رفو
خدایگانا گویند کاندر این دریا
جزیره است ترا همچو روضه مینو
دران جزیره یکی کوه و اندران کهسار
با من و عیش چرد شیر بیشه با آهو
شنیده ام من و باور ندارم این گفتار
مگر کنایه شمارم حدیث این هر دو
همی بگویم کهی ز عفو و حلم تراست
محیط گشته بر آن کوه رشحه کف تو
تمام جانوران در پناه مرحمتت
همی شوند پرستش گرو ستایش گو
شنیده ام که هلاکو مراغه را بگزید
در آن بساخت سرای و عمارت و مشکو
کنون مراغه اسبان و استران توشد
مراغه ای که بدی تختگاه هولاکو
امیدوارم کاندر زمانه شاد زیئی
ابا صلابت چنگیز و حشمت منکو
سر خیامت اندر فراز چرخ فرا
بن سنانت اندر فرود خاک فرو
خدای عز و جل دولتت کند جاوید
بحق اشهد ان لا اله الا هو
بدی نزاید چونانکه نیکی از بدخو
هزار مرتبه گر قند را بجوشانی
لطیف گردد و افزون شود حلاوت او
ولی درخت مغیلان ترنجبین ندهد
گرش چشانی از کوثر آب در مینو
کراگهر نبود خاصیت نمی بخشد
گر آستینش آکنده سازی از لؤلو
نه ماهتاب کند رنگ هندوئی رومی
نه آفتاب کند شکل رومیئی هندو
اگر عجوزی چون شاهدان مشکین خط
بر وی غازه نهد یا که وسمه، بر ابرو
همی بگوید روی کژ و قد کوژش
کزین دو شاهد عادل طریق صدق مجو
وگر عروسی رعنا برای مصلحتی
پلاس پوشد و اندر زند نقاب به رو
بود دو شاهد دانای راستگو او را
نخست راستی قد، دویم خم گیسو
پس از شکستن دندان و رنجه کردن کام
شود هویدا کان نقل بود و این پینو
تن لطیف چه در خزچه در عبا چه گلیم
شراب ناب چه در بط چه در قدح چه سبو
من این مقدمه زان چیدمی که این سخنان
نمایم اثبات اندر گه جدل به عدو
که شاهزاده فرخ منش امامقلی
بسوی رستاق از شهر اگر نماید رو
عجب مدار که شاهین در آشیانه خویش
همی نگردد صیاد کبک یا تیهو
از آن بساحل دریا مکان گزیده که هیچ
نهنگ تر نکند کام خویش اندر جو
بلند مرتبه شهزاده که همت وی
ز ارتفاع بگردون همی زند پهلو
نشانده مهرش از آفتاب تکمه زر
از آن سپس که گریبان چرخ کرده رفو
خدایگانا گویند کاندر این دریا
جزیره است ترا همچو روضه مینو
دران جزیره یکی کوه و اندران کهسار
با من و عیش چرد شیر بیشه با آهو
شنیده ام من و باور ندارم این گفتار
مگر کنایه شمارم حدیث این هر دو
همی بگویم کهی ز عفو و حلم تراست
محیط گشته بر آن کوه رشحه کف تو
تمام جانوران در پناه مرحمتت
همی شوند پرستش گرو ستایش گو
شنیده ام که هلاکو مراغه را بگزید
در آن بساخت سرای و عمارت و مشکو
کنون مراغه اسبان و استران توشد
مراغه ای که بدی تختگاه هولاکو
امیدوارم کاندر زمانه شاد زیئی
ابا صلابت چنگیز و حشمت منکو
سر خیامت اندر فراز چرخ فرا
بن سنانت اندر فرود خاک فرو
خدای عز و جل دولتت کند جاوید
بحق اشهد ان لا اله الا هو
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴ - قطعه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.