۲۴۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰

رنج ما بردیم و گنج ارباب دولت برده اند
خار ما خوردیم و ایشان گل بدست آورده اند

نی غلط گفتم که آن دزدان بی ناموس و ننگ
خون دلها خورده، آرام دل ما برده اند

طالبان عدل و قانون را ز مرگ اندیشه نیست
از برای آنکه آب زندگانی خورده اند

هر که در جرگ فداکاران نیاید در شمار
عارفانش در حساب عاقلان نشمرده اند

زنده دل قومی که اندر مجلس ما شمع وار
ز آتش دل سر فدا کردند و پا افشرده اند

حضرت اشرف سپهدار آنکه از یاسای او
عدلجویان جان گرفته بدسگالان مرده اند

هست مشروطه بدو پاینده، ایران زو به پای
زین سبب دزدان آزادی از او افسرده اند

جان فدای همت رندان آزادی طلب
که به یک جنبش خران را زیر بار آورده اند

بودی از روز ازل مشروطه خواه و صلح جوی
فتنه جویان خاطرت را زین جهت آزرده اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.