هوش مصنوعی: شاعر از دوری معشوق خود رنج می‌برد و در باغی با گل‌ها و گیاهانی مانند سنبل، گل سوری و نرگس روبرو می‌شود که هر یک به نوعی با او همدردی می‌کنند و از زیبایی‌های معشوق سخن می‌گویند. شاعر نیز در پاسخ، زیبایی‌های معشوق خود را توصیف می‌کند و از عشق و اشتیاق خود به او می‌گوید.
رده سنی: 15+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۵۹

بسفر رفت نگار من و من شیفته وار
در صف باغ شدم با دلی از غصه فکار

دیدم اندر لب جو سنبل و گل نرگس مست
گرم نظاره و صحبت شده مانند سه یار

چون مرا دیدند از دیده سرشک افشانم
بر رخ از دیده چو بر سبزه ترا بر بهار

گفت سنبل که چو شد یار تو میدار مرا
جای آن زلف کج پر شکن غالیه بار

گل سوری ز صفا گفت مرا ده بوسه
جای رخساره آن سیمتن لاله عذار

گفت نرگس که چو از دیده او دور شدی
غم چشمانش بر چشم تر من بگمار

گفتم ای سنبل زلف بت من بارد مشک
تونه مشکین بیغاره مزن دم زنهار

ای گل سوری پیش رخ او چهره بپوش
که بود گل بر رخساره او خوار چو خار

نرگسا چشم تو گیرنده و مست است ولی
نیست چون آهوی پیل افکن او شیرشکار

چون پریچهره نگارم بچمن جلوه کند
شاهدان پیش جمالش همه نقشند و نگار

چهره اش لعل بود سیم بنا گوش سپید
دیده اش مست بود ترک نگاهش بیدار

زلف تاریک و شب و روز جهان زو روشن
چشم مخمور و دل و مغز مهان زو هوشیار

دوش امیری به دلم گفت چرا در گردن
زلف لیلی وشی آویخته مجنون وار

گفت پروانه آن شمع جهان افروزم
عاشق بدرم و جوینده او در شب تار
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸ - اصطلاحات عکاسی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.