۲۰۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۰

زمانه کرد در این سرزمین غریبم باز
فکنده دور ز محبوب و از حبیبم باز

بجای آنکه چو طوطی شکر خورم ز لبش
قرین ناله و افغان چو عندلیبم باز

چراغ بزم وصال نگار خود بودم
که هجر سوخت بکام دل رقیبم باز

امید عافیتم نیست در خراسان چون
مریض گشته پری مهربان طبیبم باز

امیدوار چنانم ز آستانه قدس
که آستانه اقدس شود نصیبم باز

امیر یا عجب این شد که بعد چندین سال
بکوی آن صنم نازنین غریبم باز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.