هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد هجران و فراق معشوق (اقدس) می‌نالد و بیان می‌کند که چگونه این دوری، جان و دل او را آزرده است. او از وفاداری خود به معشوق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که هیچ مصیبتی نمی‌تواند او را از عهد و پیمانش بازدارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند 'دلم غرق خون است' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۶۲

دلم بسته در حکم و فرمان اقدس
تنم خسته از درد هجران اقدس

مرا دست بر سر بود خون بدامان
که دستم جدا شد ز دامان اقدس

فتادم ز پا رفتم از دست و جانم
بیکبارگی گشت قربان اقدس

دلم غرق خون است چون ناردانه
ز هجران سیب زنخدان اقدس

بدست اجل شد گریبان عمرم
چو بگسست دست از گریبان اقدس

اگر سنگ بارد بسر ز آسمانم
نگردد دل از عهد و پیمان اقدس

امیری از این غم بمیری که گردی
فدای سرو برخی جان اقدس

دل سنگ سوزد بحالت ولیکن
نسوزد دل نامسلمان اقدس
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳ - در وصف پرنس ارفع الدوله
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.