هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از زیبایی معشوق و تأثیرات آن بر خود می‌گوید و از دردها و داغ‌هایی که بر جان و تنش نهاده شده، شکایت می‌کند. شاعر از عشق بی‌پاسخ و رنج‌های عاشقی می‌نالد و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۸۳۹

زلف تیره بر رخ روشن نهی
سرکشان را بار بر گردن نهی

روی بنمایی چو ماه آسمان
منت روی زمین بر من نهی

تا کی از زنجیر زلف تافته
داغ گه بر جان و گه بر تن نهی

وقت نامد کز نمکدان لبت
دام من زان نرگس رهزن نهی

تا سر یک رشته یابم از تو باز
خارم از مژگان چون سوزن نهی

گر مرا در دوستی تو ز چشم
اشک ریزد نام من دشمن نهی

گفته بودی خون گری تا مهر عشق
بی‌رخم بر دیدهٔ روشن نهی

گر بگریم تر شود دامن مرا
تو مرا در عشق تر دامن نهی

بار ندهی لیک قسم عاشقان
همچو یوسف بوی پیراهن نهی

ور دهی در عمر خود بار جمال
بار غم بر جان مرد و زن نهی

وصف تو چون از فرید آید که تو
افصح آفاق را الکن نهی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.