۲۲۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۶

امیر یا غم بدرت بکاست همچو هلال
شدی ز مویه چو موی و شدی ز ناله چو نال

ز بس سرود مناعت نواختی شب و روز
زدی بکشور ناموس کوس استقلال

نگاه ترکی صیدت نمود و زلف کجی
اسیر کرد و سپردت بدست هندوی خال

شدی ذلیل محبت شکار پنجه عشق
شهید غمزه جادو اسیر غنج و دلال

چو مرغ زیرک رفتی بطمع دانه بدام
چو شیر نر شدی از عشق در کمند غزال

کمند عشق ندیدی که تار و پود چسان
بقهر در گسلد از کمند رستم زال

در این کمند گر افراسیاب ترک افتد
چنان بپیچدش از غم بکشند کوپال
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵ - نکوهش القاب بی مورد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.