هوش مصنوعی:
این شعر خطاب به پسر پادشاه ایران است و از او میخواهد که به عدالت و رفاه مردم توجه کند. شاعر به او هشدار میدهد که اگر به نصایح پیران گوش ندهد و به ستمگران اجازه دهد، کشور و رعیت ویران خواهد شد. همچنین، او را به هشیاری و توجه به وضعیت فقرا و بیکسانی توصیه میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق سیاسی و اجتماعی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و تجربه کافی دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم یا سنگین باشد.
شمارهٔ ۹۷
ای پسر پادشاه کشور ایران
ای ز تو آباد خانه دل ویران
معتقدم بر تو زانکه داده خدایت
فر جوانان قرین دانش پیران
در کف رادت بود عنان حوادث
رام تر از خامه در بنان دبیران
مروزرا راست بر تو حاجت اگرچه
حاجت شاهان همی بود بوزیران
آگهی از حال جمله کشور و لشگر
گرچه ندانند حال گرسنه سیران
ای ملک از بهر کردگار بشه گوی
شمه ای از حال بی کسان و فقیران
حاکم هر خطه بندگان خدا را
می بفروشد چو بردگان و اسیران
در دهن اژدها شدند رعیت
از ستم ظالمان و جور امیران
گفته گرسیوز ارملک بنیوشد
یا ندهد گوش بر نصیحت پیران
ملکش ویران شود رعیت مفلس
زر ز گدایان که جست و باج ز ویران
در پس هر پرده صدهزار بود لعب
خیره بنظاره هر دو چشم سفیران
باش هشیوار کار خویش درین ملک
هستند این ملک مبشران و نذیران
تا که زمین یخ کند ز سردی کانون
تا که هوا تف دهد زحر حزیران
بادا بر تو سلام بر تو انوشه
هر مهه از اورمزد تا بانیران
لیک بجان عدو و دشمن جانت
چرخ فروزد ز برق حادثه نیران
ای ز تو آباد خانه دل ویران
معتقدم بر تو زانکه داده خدایت
فر جوانان قرین دانش پیران
در کف رادت بود عنان حوادث
رام تر از خامه در بنان دبیران
مروزرا راست بر تو حاجت اگرچه
حاجت شاهان همی بود بوزیران
آگهی از حال جمله کشور و لشگر
گرچه ندانند حال گرسنه سیران
ای ملک از بهر کردگار بشه گوی
شمه ای از حال بی کسان و فقیران
حاکم هر خطه بندگان خدا را
می بفروشد چو بردگان و اسیران
در دهن اژدها شدند رعیت
از ستم ظالمان و جور امیران
گفته گرسیوز ارملک بنیوشد
یا ندهد گوش بر نصیحت پیران
ملکش ویران شود رعیت مفلس
زر ز گدایان که جست و باج ز ویران
در پس هر پرده صدهزار بود لعب
خیره بنظاره هر دو چشم سفیران
باش هشیوار کار خویش درین ملک
هستند این ملک مبشران و نذیران
تا که زمین یخ کند ز سردی کانون
تا که هوا تف دهد زحر حزیران
بادا بر تو سلام بر تو انوشه
هر مهه از اورمزد تا بانیران
لیک بجان عدو و دشمن جانت
چرخ فروزد ز برق حادثه نیران
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.