هوش مصنوعی: متن شعری است که در آن شاعر از سجده کردن خورشید و ماه در سحرگاهان سخن می‌گوید و از یوسف مصری می‌خواهد که از چاه بیرون آید. سپس از ستارگان و کهکشان‌ها می‌گوید که مانند عارفان آگاه هستند و با شاعر سخن می‌گویند. در ادامه، از مادری می‌گوید که فرزندش را به راه افکنده و پدری که او را به سوی خیمه‌ها می‌برد و دایه‌ای زیبا برایش می‌گیرد.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عرفانی و تمثیلی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۱۴

شمس و قمرم سجده نمودند سحرگاه
کی یوسف مصری تو برون آی از اینجاه

می ریخت از آن شمس و قمر نجم و ثریا
و آن نجم و ثریا چو دو صد عارف آگاه

با من به زبان آمده گفتند که ای طفل
مادر ز چه افکند زبونت به سر راه

اکنون ز سر خاک برندت سوی افلاک
اینک ز تک چاه برندت به صف چاه

چون مادرت افکند به خواری بسر ره
آمد پدرت تا بردت جانب خرگاه

بگرفته برای تو یکی دایه زیبا
رویش چو دو خورشید و دو پستانش چو دو ماه
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳ - در ستایش پرنس ارفع الدوله
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.