هوش مصنوعی:
در این متن، فردی در مشهد کویت مست از شراب، مادرزن خود را مانند توپ گرفته و به اطراف میکشد. پس از گذشت نیمی از شب، بندهای میپرسد چه اتفاقی افتاده و پاسخ میشنود که قلی از عشق لیلی در مضجع قیس افتاده است. بنده پیشنهاد میکند که قلی را بزنند تا از این تصمیم برگردد. سپس چند نفر از ملازمان بر او میافتند و او را کتک میزنند. در پایان، متن تأکید میکند که این داستان حقیقت محض است و نباید بیش از این شک کرد.
رده سنی:
18+
متن شامل موضوعاتی مانند مستی، خشونت و روابط پیچیده خانوادگی است که برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نیست.
شمارهٔ ۱۱۵
در مشهد کویت آمده بود
سرمست دی از خمار باده
مادر زن خویش را گرفت او
چون توپ بیاری عراده
نیمی چو ز شب گذشت دیدم
کامد به سرای رو گشاده
این بنده ز جای جسته گفتم
ای قوم دیگر چه روی داده
گفتند قلی ز عشق لیلی
در مضج قیس رو نهاده
گفتم بزنید آقلی را
کاین پای غلط بجا نهاده
دستش شکنید و مغز کوبید
تا برگردد ازین اراده
یک چند تن از ملازمانم
دیدم که برویش اوفتاده
بیچاره بریز چوب ایشان
می خواند عدیله و شهاده
این نص حدیث و صدق محض است
باور منما ازین زیاده
سرمست دی از خمار باده
مادر زن خویش را گرفت او
چون توپ بیاری عراده
نیمی چو ز شب گذشت دیدم
کامد به سرای رو گشاده
این بنده ز جای جسته گفتم
ای قوم دیگر چه روی داده
گفتند قلی ز عشق لیلی
در مضج قیس رو نهاده
گفتم بزنید آقلی را
کاین پای غلط بجا نهاده
دستش شکنید و مغز کوبید
تا برگردد ازین اراده
یک چند تن از ملازمانم
دیدم که برویش اوفتاده
بیچاره بریز چوب ایشان
می خواند عدیله و شهاده
این نص حدیث و صدق محض است
باور منما ازین زیاده
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۶ - تاریخ رحلت امیر سید عبدالله خان اتابکی شاعر معروف
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.