۱۶۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۲

باشد دوشنبه موعد دیدار آن پری
میدان جان فشانی و بازار دلبری

دلال عشق و یار خداوند مالدار
بوسه متاع و هوش ثمن روح مشتری

روزی است بس مبارک و فرخنده آنچنان
کانروز را سزد که تو از عمر نشمری

باد صبا براه عروسان نوبهار
وز سبزه گسترد بزمین فرش عبقری

تا هفته دگر که ببینیم دو هفته بدر
صد سال عمر باید و صد سال صابری

جویم بیاد زلف و رخش در کنار باغ
بوی بنفشه تر و روی گل طری

بینم قد صنوبر و بر یاد قامتش
خون آیدم بدیده ز قلب صنوبری

شعری نگاشت پاسخ شعر من آن نگار
مانند رشته گهر از گفته دری

شیری چو آب خفته که هر نکته از او
از رومی به تخت و به تاج سکندری

بر خاک عنصری اگر این گفته روی
احسنت و آفرین رسد از خاک عنصری

خوبان به غمزه سحر توانند و یار من
از شعر تازه نیز کند ساز ساحری

جانم فدای خامه و قربان نامه ات
کاندر بیان حریری و اندر سخن حری

لاف از سخنوری نتواند کسی دگر
آنجا که داد کلک تو داد سخنوری

چون شد گدای کویت امیری به افتخار
درویشی اختیار کند بر توانگری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱ - ماده تاریخ دیگر
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.