هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غنایی، از عشق و فراق سخن میگوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای غنی، مانند ماه، سیم، یاقوت، عقیق و لعل، احساسات عمیق خود را بیان میکند. او از درد هجران، خون دل خوردن و اشک خونین میگوید و در نهایت، از معشوق میخواهد که حق تعالی او را بر شاعر ببخشاید.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند خون دل خوردن و اشک خونین ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۳۵
ماه من بر برگ سوری ازغوان ساید همی
وز دل سیمین صدف یاقوت تر زاید همی
بسدین درجش عقیق و لعل و مرجان پرورد
باده گلگون بسیمین جام بپیماید همی
حریتم زان پسته خندان که ماهی چند روز
با دل خونین لب اندر خنده بگشاید همی
حقه سیمش چو چشان منستی کز فراق
بر گل سوری عقیق سوده پالاید همی
شکرستانی است الحق طوطی ما را سزد
برگشاید بال و از این خوان شکر خاید همی
ز آن شراب ارغوانی اندر آن سیمین قدح
در کشد تا شعرهای تازه بسر آید همی
هیچ نشنیدم جز آن سیمین صنم کس بیسبب
بیگناهی را بخون رخساره انداید همی
بسکه خون اندر دل ما کرد از هجران خود
از گریبانش بدامان خون روان آید همی
دامنش پاک است از هر گونه آلایش ولی
خون این بیچاره دامانش بیالاید همی
دلبرا ترکا پریرویا نگارا مهوشا
حق تعالی مر ترا بر ما ببخشاید همی
خونخورم وز دیده خونبارم که ترسم از گلت
خون فزون آید تن پاک بفرساید همی
از امیری خواستم تدبیر این اندیشه گفت
راز دل بر گوی و بنگر تا چه فرماید همی
وز دل سیمین صدف یاقوت تر زاید همی
بسدین درجش عقیق و لعل و مرجان پرورد
باده گلگون بسیمین جام بپیماید همی
حریتم زان پسته خندان که ماهی چند روز
با دل خونین لب اندر خنده بگشاید همی
حقه سیمش چو چشان منستی کز فراق
بر گل سوری عقیق سوده پالاید همی
شکرستانی است الحق طوطی ما را سزد
برگشاید بال و از این خوان شکر خاید همی
ز آن شراب ارغوانی اندر آن سیمین قدح
در کشد تا شعرهای تازه بسر آید همی
هیچ نشنیدم جز آن سیمین صنم کس بیسبب
بیگناهی را بخون رخساره انداید همی
بسکه خون اندر دل ما کرد از هجران خود
از گریبانش بدامان خون روان آید همی
دامنش پاک است از هر گونه آلایش ولی
خون این بیچاره دامانش بیالاید همی
دلبرا ترکا پریرویا نگارا مهوشا
حق تعالی مر ترا بر ما ببخشاید همی
خونخورم وز دیده خونبارم که ترسم از گلت
خون فزون آید تن پاک بفرساید همی
از امیری خواستم تدبیر این اندیشه گفت
راز دل بر گوی و بنگر تا چه فرماید همی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۴ - تاریخ و مرثیه شیخ نظر علی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۶ - سیم شعبان ۱۳۱۷ در تبریز منظوم داشته است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.