هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حالات روحی و عاطفی خود سخن می‌گوید. او از سودا و بی‌قراری خود می‌گوید که باعث شده عقل و تدبیر را از دست بدهد. با چشمانی پر از اشک و دلی آتشین، در تنهایی و سرگشتگی به سر می‌برد. او از تنهایی و بی‌پناهی خود می‌نالد و از این که کسی حال او را درک نمی‌کند، شکایت دارد. هر کسی که او را می‌بیند، از شیوه‌اش متعجب می‌شود و هیچ کس مانند او سودایی نیست. شاعر از این که نمی‌تواند آرام بگیرد و همیشه در حال حرکت است، گله می‌کند و از این واقعه عجیب که کسی نشانه‌ای از آن نمی‌دهد، اظهار ناتوانی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، بیان احساسات پیچیده و حالات روحی شاعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۸۴۶

سر برهنه کرده‌ام به سودایی
برخاسته دل نه عقل و نه رایی

با چشم پر آب پای در آتش
بر خاک نشسته باد پیمایی

چون گوی بمانده در خم چوگان
سرگشته شده سری و نه پایی

از صحبت اختران صورت‌بین
خورشید صفت بمانده تنهایی

هر روز ز تشنگی چو آتش
بی واسطه در کشیده دریایی

هر سودایی که بیندم گوید
زین شیوه ندیده‌ایم سودایی

گر بنشینم به نطق برخیزد
از نکتهٔ من به شهر غوغایی

چون یکجایم نشسته نگذارند
هر ساعت از آن دوم به هر جایی

زین واقعه‌ای که کس نشان ندهد
عطار نه عاقلی نه شیدایی
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.