۱۳۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۵

آمد نغز و هژیر و فرخ و فیروز
اضحی و عید غدیر و جمعه و نوروز

گشته برابر چهار عید مبارک
آمده از پی چهار طالع فیروز

چار نوید امید و مژده شادی
چار شب جان فزا و صبح دل افروز

بیشتر از پار شد غنیمت امسال
خوبتر از دی رسید نعمت امروز

ساخته سنبل کمند طره ی پیچان
آخته نرگس خدنگ غمزه دلدوز

نیم شب آمد به باغ مرغ شب آویز
وقت سحر رفت در چمن، چمن افروز

برد عجوز ارچه سخت، سخت کمان بود
لیک سته شد ز جنگ دشمن کین توز

خست و به فتراک بست هر چه غم و سوگ
جست و به همراه برد آنچه غم و سوز

بدرقه ی وی بتا به روی بهاران
آتشی از آن شراب لعل برافروز

دانه خال سیاه کنج لبت را
جای سپند اندران شراره فرو سوز

شهد بقا با شراب عشق بیامیز
سر وفا از ادیب عقل بیاموز

افسر کبر و منی به گوشه ای انداز
وز در سلطان عشق توشه ای اندوز

بوالحسن آن شه که از عنایت و باسش
مهر جهانتاب زاد و برق جهان سوز

چرخ ازو چرخ گشت و خاک ازو خاک
شام بدو شام گشت و روز بدو روز

صبح دوم از شمایلش طرب افزا
عقل نخست از فضایلش خرد آموز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.