۱۵۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱ - تجاوزات همسایگان در جنوب و شمال

ندیدی مگر کاندرین سال شوم
که آتش فرو زد بهر مرز و بوم

دو همسایه اندر هیاهو شدند
بما شیر و با دشمن آهو شدند

به هر شهر لشگر کشید انگلیس
به تاراج ده یار شد با رئیس

به هم چشمی او سپهدار روس
به تسخیر ری کوفت ناگاه کوس

همی خواست ما را ازین بوم و بر
براند چو چین از در کاشغر

ازیرا که مان بی زر و زور دید
تنی چند خسبیده در گور دید

چو شیر ژیان خسته شد روزگار
سگ گله را کرد خواهد شکار

کنون گر بهم دست یاری دهیم
به پیروزی امیدواری دهیم

بدان سان که فرمود خیرالبشر
همه یار باشیم با یکدیگر

چو بنیان مرصوص صف برکشیم
وزین کافران سخت کیفر کشیم

نه از روس مانیم یک تن بجای
نه زین انگلیسان بی عهد و رای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰ - اولتیماتوم روس به ایران و تجاوزات او در سرحدات ایران
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲ - تمثیل از گفتار پهلوان بفرزند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.