هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ظلم و بی‌عدالتی رنجیده و از بی‌مهری یاران و دشمنی نزدیکان شکایت می‌کند. او از پادشاه می‌خواهد که به عهد خود وفا کند و اجازه ندهد ظلم و ستم ادامه یابد. همچنین، او از روزگار سخت و ناملایماتی که تحمل می‌کند گله می‌کند و تأکید می‌کند که این رنج‌ها برای همیشه در یاد خواهد ماند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق اجتماعی و عاطفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

بخش ۴ - نالیدن حسنخان حضور ظل السلطان

ستمدیده برداشت فریاد و آه
که ای رفته عدلت ز ماهی بماه

ز جفتم که با ناله جفت آمدم
شب و روز بی خورد و خفت آمدم

مرا جفت بیگانه خویش گشت
که در آشنائی بداندیش گشت

مرا یار بی مهر ازکید دهر
چنان مار بی مهره افکند زهر

نشاید بعهد تو ای پادشاه
باین فر و نیرو و تاج و کلاه

که کدبانوئی کدخدائی کند
که خرمهره ای کهربایی کند

پریشان کند برگرا زردیش
زن آن به که نبود جوانمردیش

شها دارم اندر سخن تاب و پیچ
بر این خسته این ظلم مپسند هیچ

که می بگذرد بر من امروز روز
بماند بر او تا ابد آه و سوز
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳ - پاسخ دادن ظل السلطان حسنخان را
گوهر بعدی:بخش ۵ - خواستن دبیر و صدور حکم بحکمران عراق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.