هوش مصنوعی:
متن روایتگر داستان یک مرد تند و تیز است که به نزد آقاخان میرود و از او میخواهد که در برابر دشمنان بایستد و از جوانان آدشته حمایت کند. آقاخان با شنیدن این سخنان، پر از غیرت میشود و به سرعت برای مقابله با دشمن آماده میشود. او به خانقاه میرود و مورد استقبال قرار میگیرد. سپس به عنوان فرمانده لشکر انتخاب میشود و همه موافق هستند که با طلوع خورشید، برای نبرد آماده شوند و با شجاعت بجنگند.
رده سنی:
14+
متن دارای مضامین حماسی و نبرد است که ممکن است برای کودکان کمسن مناسب نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات قدیمی ممکن است برای نوجوانان و بزرگسالان قابلدرکتر باشد.
بخش ۹ - خواستن میرزایحیی آقاخان بیک را از آدشته
و زان پس روان شد یکی تند مرد
به آدشته نزد آقاخان چو گرد
که ای سالها آب رخ ریخته
به یاری ما فتنه انگیخته
تو بودی که بودی هوادار ما
گه سختی اندر شدی یار ما
کنون گر جوان مرد و خون خواریا
همی چشم نیکی ز ما داریا
بباید که گر آب داری بدست
بریزی و جوشی چو پیلان مست
بیائی در این کشور از راه مهر
بپوشی ز جان گرانمایه چهر
بیاری جوانان آدشته را
بگیرید این بخت برگشته را
چو آخان بیک این داستان گوش کرد
رگ از خون غیرت پر از جوش کرد
بر آمد شتابنده مانند میغ
پی قصد دشمن بر آهیخت تیغ
ز آدشته آمد برون صبح گاه
به سختی فزون رفت در خانقاه
فرود آمد آنجا به صد آب و تاب
تهی کرد از پای سیمین رکاب
ز دیدار او شاد شد جانشان
بجوشید خونها به شریانشان
سپهبد باو داد فرماندهی
که بودش در این کارزار آگهی
به سرهنگی لشگر زورمند
سرافراز شد آن یل ارجمند
همه رایشان متفق شد برین
که چون خور بر آید ز چرخ برین
به فیروزی گنبد لاجورد
بپوشند گردان سلیح نبرد
بگردون بر آرند رایات را
بکوبند صحن خرابات را
بر آیند از خانقاه نخست
سوی خانقاه دوم تن درست
به نیرو نبرد دلیران کنند
بمردانگی جنگ شیران کنند
به آدشته نزد آقاخان چو گرد
که ای سالها آب رخ ریخته
به یاری ما فتنه انگیخته
تو بودی که بودی هوادار ما
گه سختی اندر شدی یار ما
کنون گر جوان مرد و خون خواریا
همی چشم نیکی ز ما داریا
بباید که گر آب داری بدست
بریزی و جوشی چو پیلان مست
بیائی در این کشور از راه مهر
بپوشی ز جان گرانمایه چهر
بیاری جوانان آدشته را
بگیرید این بخت برگشته را
چو آخان بیک این داستان گوش کرد
رگ از خون غیرت پر از جوش کرد
بر آمد شتابنده مانند میغ
پی قصد دشمن بر آهیخت تیغ
ز آدشته آمد برون صبح گاه
به سختی فزون رفت در خانقاه
فرود آمد آنجا به صد آب و تاب
تهی کرد از پای سیمین رکاب
ز دیدار او شاد شد جانشان
بجوشید خونها به شریانشان
سپهبد باو داد فرماندهی
که بودش در این کارزار آگهی
به سرهنگی لشگر زورمند
سرافراز شد آن یل ارجمند
همه رایشان متفق شد برین
که چون خور بر آید ز چرخ برین
به فیروزی گنبد لاجورد
بپوشند گردان سلیح نبرد
بگردون بر آرند رایات را
بکوبند صحن خرابات را
بر آیند از خانقاه نخست
سوی خانقاه دوم تن درست
به نیرو نبرد دلیران کنند
بمردانگی جنگ شیران کنند
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۸ - حرکت کردن میرزایحیی با سپاه از داین به کشور خانقاه
گوهر بعدی:بخش ۱۰ - عزیمت سپاه و خبردادن فیض الله به بانوی خانقاه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.