۱۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸ - هجو

ناکسی بیخبر از کار که باد
از سرش سایه ی درویشان کم

خرقه ی پشم بکسوت پوشید
شد ازو پایه ی درویشان کم

بود بس آرزویش، غافل ازین
که بود وایه ی درویشان کم

بعد از آن کرد ببر جامه ی زر
دید چون مایه ی درویشان کم

کند چون خرقه ی پشمین گفتم:
پشمی از خ... درویشان کم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹ - ماده تاریخ (۱۱۹۲ ه.ق)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.